وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

رویای شیرین

1393/7/22 12:39
نویسنده : مامان سپید
246 بازدید
اشتراک گذاری

خواب دیدن شاهزاده کوچولو

روز دوشنبه 21 مهرماه روز عید غدیر بود این روز واسه من خیلی عزیزه، هرسال روزه میگیرم و نماز مخصوص این روز رو میخونم ولی امسال به خاطر حضور شما  موفق به گرفتن روزه نشدم  شب دوشنبه هم خونه مامانیمحبت مهمان بودیم و تا دیر وقت اونجا بودیم شب که برگشتیم من فراموش کردم ساعت رو واسه نماز برای فردا کوک کنم و خوابم برد خیلی جالب بود با صدای اذان بیدار شدم احساس خاصی داشتم سریع وضو گرفتم و نماز خواندم و کلی دعا کردم چون خسته بودم تصمیم گرفتم دوباره بخوابم و خیلی زود خوابم برد خواب دیدم با بابا سعیدمحبت رفتیم خرید و ی پسر خیلی شیطون و بانمک همراه ماست ی دستشو سعید گرفته ی دستشو من گرفته بودم اما اصلا توان کنترل کردنشو نداشتیمچشمک خیلی شیطونی میکرد خواب جالبی بود یک مرتبه از خواب بیدار شدم احساس خاصی بهم میگفت نی نی تو دلمبوس همون پسر شیطون و عزیزی هست که خوابشو دیدم تصمیم گرفتم به مناسبت این روز و این عید عزیز اسم شما رو اگه پسر بودی علی بزارم من سادات هستم و در تمام عمرم ارادت خاصی به امام علی داشتم جالبه بدونی من و بابا سعیدمحبت با هم قرار گذاشتیم اگه تو دختر کوچولومحبت ناز هستی بابا واست اسم بزاره و اگه ی پسر خوشگلمحبت هستی من واست اسم بزارم نمیدونم بابا میخواد چه اسمی واست بزاره اما من روز عید غدیر تصمیممو گرفتم و اسم مورد علاقمو انتخاب کردم. از زمانی که باردار شدم واسه سلامتیت دعا میخونم و از خدا میخوام سالم و تندرست باشی و با سلامتی کامل به دنیا بیای امیدوارم هر چه هستی سالم باشی و زود بیای تو آغوشم.   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)