وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

مراسم های خاص

1394/3/28 9:9
نویسنده : مامان سپید
76 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از مراسم هایی که داشتیم نام گذاری پسر عزیزم بود که پدر عزیزم زحمت کشید و در هفتمین روز تولدت این کار رو انجام داد پدر جون اول وضو گرفت بعد پسرم رو در آغوش گرفت و چند سوره قرآن خواند و بعد تو گوش پسرم اذان گفت و نام زیبای امیرعلی رو تو گوش پسری گفت خیلی جالب بود در کل اون مدت پسری ساکت و آروم تو آغوش پدرجون بود و وقتی اسمشو شنید لبخند زد، واقعا حس بسیار زیبایی داشتم که اصلا قابل توصیف نیست.

بابا سعید وقتی شناسنامتو گرفت با ی کادو و ی جعبه شیرینی اومد خونه و با دیدن شناسنامه پسرم همه کلی خوشحالی کردیم هدیه ویژه هم واسه من بود

خیلی خوشحال شدم و سریع دستم کردم البته بابایی میگفت خواسته تو بیمارستان بهم هدیه بده که چون همه چی یکدفعه شد دیگه وقت نکرده بازار بره، من این هدیه رو خیلی دوست دارم بابا سعید ممنون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)