وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

یک روز کاری من با پسرم

1397/5/11 14:08
نویسنده : مامان سپید
108 بازدید
اشتراک گذاری

این میز من تو شرکت هست

به نظر شما پشت این میز چه خبره امروز

اگه دقت کنید ی سر کوچولو وجود داره

بله درست حدس زدین امیرعلی همکار جدید من

بریم سراغ کار

شرایط سخت کاری اینطور میشه

هدیه رئیس شرکت به پسرم

کارمند نمونه بودن اینجوریه دیگه

و پایان ساعت کاری

تو راه برگشت به خونه، پول درآوردن سخته دیگه خسته شدم خوابم برد.

روز پنج شنبه که مامانی خیلی مریض بود و سعید ی ماموریت کاری مهم داشت پسرم از ساعت ده صبح همکار من شد و ی روز خاطره انگیز برام رقم خورد سعی کردم خیلی بهت خوش بگذره و همه همکارا لطف دارن و ازت حسابی پذیرایی شد به همه سلام کردی و واقعا نمونه بودی و اگه کسی چند بار اومد پیشمون شما هر بار سلام کردی و خودتو معرفی کردی اینجوری : سلام امیر کبودی هستم. قربونت برم همیشه که مایه افتخاری.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)