وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

شهریور 1402

1402/6/31 12:15
نویسنده : مامان سپید
85 بازدید
اشتراک گذاری

طبق رسم همیشگی شب جمعه در باغ خاله

مامانی رفت تهران و امیرعلی خیلی ناراحت بود برای اینکه حال و هواش عوض بشه آمدیم رستوران و البته بعدش پارک

خیلی دیر غذا آوردن اهورا خوابید

مناظر زیبای باغ خاله جون

خودت تلفنی با شادی صحبت کردی و ازش قول گرفتی برات پیتزا بخره اونم تنهایی، من اصلا در جریان نبودم امیر که کلاس بود شادی اومد دنبال اهورا و به قولش عمل کرد البته کلی زحمت کشیده بود و برای امیر هم جداگانه آورد. ممنون خاله شادی مهربون

وقتی پارک میریم هر چی در پارک وجود داره، باید تجربه کنین

ماه خیلی زیبا بود و برای دیدنش به سراب رفتیم شما دو نفر ماه زندگی من هستید

اهورا و مامان سپید

داداش های گل و عزیز از خواب بیدار میشن هم باید تو بغل هم باشن

امسال برای خرید مدرسه و لوازم تحریر به نمایشگاه رفتیم و کلی خرید کردیم جالب اینجا بود که کل لوازمی که امیر برای مدرسه نیاز داشت و تهیه کرد اهورا هم خرید از کیف تا دفتر و مدادرنگی تراش و پاکن حتی دفترچه یادداشت با این تفاوت که وسایل امیر کلا آبی هست وسایل اهورا کلا قرمز.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)