ی کم سختی
سرماخوردگی و مریضی سلام عزیزدلم خاطرات بودنتو برات مینویسم تا بدونی لحظه لحظه ی بودنت بیشتر از یه دنیا برام مهمه ی مدت نتونستم واست بنویسم آخه مریض بودم یکی از همکارا که اسم مستعارش رو نچسفکو گذاشتیم سرما خورد و من کلی پیشگیری کردم ولی ویروس بدی بود 3 تا از همکارا ازش گرفتن و سرما خوردن بعد نوبت من شد متاسفانه بسیار بد سرما خوردم سعی کردم خودم درمان کنم و دکتر نرم ولی نشد خیلی حالم بد شد اول رفتم پزشک متخصصم، بهم دارو داد ولی خوب نشدم شب تا صبح من و مامانی بیدار بودیم نمیدونی چی کشیدم خیلی حالم بد شده بود اصلا نتونستم بخوابم و خیلی خیلی نگران شما نی نی نازم بودم با هر سرفه که میزدم کل دلم درد میگرفت و نگرانی هام برای سل...