وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

تعیین جنسیت

1398/7/10 9:43
نویسنده : مامان سپید
161 بازدید
اشتراک گذاری

بدون مقدمه بگم که:

اولش دوست داشتم نی نی دختر باشه که به قول قدیمی ها جنسمون جور شه و چون خواهر ندارم دخترم مونسم باشه ولی بعد از ی بحران طولانی فقط و فقط سلامتی بچه برام مهم بود که بابا سعید رفتیم برای سونو و دکتر گفت نی نی مون صد در صد پسر هست و دست و پای کوچولوش کاملا مشخص بود قربونش برم تو سونو یکی از دستاشو رو سرش گذاشته بود، بابا سعید ذوق زده شده بود البته خدایی منم خوشحال شدم چون دو تا پسر پشت هم هستن و مراقب هم و اینکه واقعا امیر با تمام وجود منتظر داداش هست حتی اگه یکی به شوخی میگفت نی نی دختره با داد و فریاد امیر مواجه میشد وقتی رسیدیم خونه و به امیر گفتیم پسره از شدت خوشحالی داد میزد و میپرید و میگفت خدا رو شکر پسره 😀😀😀 داداش دارم.

ولی از روزیکه پدر از ICU بیرون آمد با اطمینان تمام گفت بچه پسره حالا چطور اینقد مطمن بود برامون واقعا جالب بود و وقتی بهش گفتم قطره های اشک شوق رو تو چشماش دیدم گفت خدا رو شکر که سالمه دیدی من درست گفتم.

همون شب هم به مناسبت سالگرد ازدواج پدر و مادر عزیزم رفتیم ی باغ خیلی قشنگ و شام مهمون پدر بودیم.

اینم ی کیک خوشگل از طرف امیر واسه پدربزرگ و مادربزرگش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)