وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

هدیه فرزندم به دوستاش

1396/10/19 14:32
نویسنده : مامان سپید
117 بازدید
اشتراک گذاری

هوا بسیار سرد شده و نگران زلزله زده ها هستیم شرکت تکدانه ده کانکس رئیس خودم سه کانکس تهیه کردن و همرو واسه زلزله زده ها ارسال کردن ولی وقتی همکارا برگشتن از خانواده ای میگفتن که بسیار محتاج بوده و بچه بیست و دو ماه ی کلیه شو به خاطر سرما از دست داده و کلیه دیگرش هم ناراحته ولی دیگه کانکسی نبوده که به اونا بدن و همه ناراحت بودن من واقعا نابود شدم و چون خودم بچه کوچیک دارم تحمل شنیدن این صحبت ها رو نداشتم تصیمیم گرفتم واسه اون خانواده ی کانکس تهیه کنم با همکارا صحبت کردم و با توافق بابا سعید نصف هزینه رو تقبل کردم و به عنوان بیعانه دادم تا ساخت کانکس آغاز بشه بقیه همکارا هم مابقی هزینه رو در حد توان تقبل کردن و خدا رو شکر همه چی درست شد و کانکس ساخته شد.

امروز میخواستن کانکس رو ببرن ثلاث باباجانی که تحویل همون خانواده بدن وقتی کانکس رو آوردن داخل شرکت منو صدا زدن که برم ببینم با صحنه زیبایی مواجه شدم که اشک تو چشمام جمع شد روی کانکس حک شده بود اهدایی از امیرعلی کبودی

آقای عربی سازنده کانکس گفت چون شما بانی این کار خیر شدی این کانکس به نام پسر شما ثبت شد تا دعای خیر این خانواده بدرقه راه امیرعلی باشه.

خوشحالم و امیدوارم پسرم انسانی خیر و باگذشت باشه و روحیه من و سعید رو داشته باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)