وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

اسفند 96

1396/12/27 6:22
نویسنده : مامان سپید
114 بازدید
اشتراک گذاری

تا سی و چهار ماهگی

فرشته کوچولو خونه ما وقتی خوابیده

پک کامل وسایل خمیر بازی که خاله گیلدا عزیز واسه هدیه آورده و خیلی خوشحال شدی

خودت این ماشین رو انتخاب کردی وچون پسر خیلی خوبی هستی من واست خریدم

بابت ماهگردت هم طبق معمول مامانی زحمت کشید و پیرهن خیلی خوشگل با کلی جواراب و زیرپوش واست هدیه گرفته بود البته روز ماهگردت خونه عمو بودیم که نسیم جون با ی بلوز شلوار قشنگ سوپرایزمون کرد و چون بلافاصله لباساتو پوشیدی فرصت عکس انداختن بهم ندادیمتفکر و ناگفته نمونه اینقد با نسیم بازی کردی که تو ماشین نرسیده بودیم خوابیدی. البته ی کارت دعوت عروسی هم دریافت کردیم که عروسی آقا سجاد پسر دایی بابایی هست و میشه یازدهمین عروسی امسال

و اما عروسی

اینم آتنا دختر خاله سهیلا

همه چی عالی بود و کلی رقصیدی هم کردی هم فارسی، رقص آخر مجلست که با من و دیانا کردی قابل توصیف نیست، خیلی خوش گذشت.

امان از وقتی خسته ای، سردرد داری احساس سرماخوردگی داری و میخوای بخور بدی و پسری اینجوری شیطونیش گل میکنه

پدر و پسر

بریم سراغ تمیزی پایان سال

امسال چون خونه خودمون هستیم حساسیت من واسه تمیزی زیادتر شده و چون میخوام به روزای پایانی موکول نشه دیگه حسابی برنامه ریزی کردم و البته از کمک خانم کریمی هم استفاده کردم خیلی خوبه چون ساعتش با من هماهنگه دیگه 5 بعدازظهر میاد تا 10 شب و بعدش سه تایی میرسونیمش البته فقط دو روز اومد و بیشتر وقت نداشت ولی همونم خیلی خوب بود و کلی جلو افتادیم ولی شیطونی پسری بماند که دست به همه چی میزدی و تازه به خانم کریمی میگی اَریمی و فرار میکنی صداش میکنی که خراب کاریتو ببینه تا کمد و کابینت هم خالی شد ببین چی کار کردی و مجبور شدی تشریف ببری خونه مامانی تا ما بتونیم تمیزی کنیم.

از خبرای خوب دیگه برات بگم برنامه ریزی ی سفر خوب و طولانی هم گذاشتم البته کلی هم تحقیق کردم واسه هتل،

هتل های خیلی خوبی هم رزرو کردم که با خیالت راحت سفر کنیم.

و اما روز زیبای مادر و بازم هدیه

البته هدیه بابا سعید خیلی ویژه بود و بابایی از تهران واسم سفارش داده بودو عکس سه تاییمون رو با لیزر رو پلاک هک کردن واقعا زیباست و دوستش دارم

اینم هدیه پسرم البته با کمک بابایی

شب هم شام مهمون بودیم خونه عمه شهلا و حسابی بازی کردی

پایان سال و هدیه های فروان شرکت ما، واقعا با این همه هدیه خستگی کار از تن آدم بیرون میره و دلگرمی خاصی برامون ایجاد میشه البته فرصت ندادی از همشون عکس بگیرم

وقتی اومدم خونه اومدی جلو من و داد میزدی مامان سپید اینا کادو منه کادو منه و حسابی کمکم کردی.

الناز عزیزم زحمت کشید و با سری اسباب بازی های جدید اومد و غافلگیرت کرد و کلی بازی کردین و براشون حرف زدی و دلبری کردی موضوع جالبی که جدیدا داری، حس قدردانیه که خیلی خوب بیان میکنی مثلا سه بار به الناز گفتی الناز جون مرسی یا وقتی برات غذا درست میکنیم یا اسباب بازی میخری یا هر چیز دیگه، قشنگ اسم مخاطب رو میاری و میگی مرسی که حس خیلی خوبی پیدا میکنیم و این حس قابل توصیف نیست پسر مهربونم.

روزهای پایانی سال 96 رسید و چند روزه دیگه سال جدید شروع میشه واسه عید نیاز به سلمونی داشتی و واقعا موهات بلند شده بود

چون قبلا ناراحتی میکردی خانوادگی آرایشگاه میریم که این بار هممون به خصوص دایی سهیل رو غافلگیر کردی و مثل ی مرد خودت رفتی و نشستی و موهات رو کوتاه کردی حتی سشوار هم برات کشیدن و اثری از داد و بیداد نبود که واقعا من ذوق زده شده بودم.

امسال بازم پدرجون و مامانی زحمت کشیدن و برات ی ست کامل لباس و کفش گرفته بودن البته وقتی ما سرکار بودیم سه تایی رفته بودین و خریده بودین، مامانی گفت چون تازه کت شلوار خریدی تصمیم گرفتن که لباس جدید و متفاوت بگیرن که نتیجه سلیقه پدرم و پسرم و مادرم شده این لباس های مارک دار و زیبا

دستشون درد نکنه واقعا زیبا هستن.

منم درگیر جمع کردن وسیله هامون هستم چون 29 اسفند صبح زود حرکت میکنیم لحظه تحویل سال در سفر هستیم و تا 9 فروردین سفرمون طول میکشه امیدوارم سفر همه مسافرا بی خطر باشه و حسابی به هممون خوش بگذره و سالی پر از خوشحالی و شادی و سلامتی در انتظار همه عزیزان باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)