آخرین هدیه پدرم برای امیر
با وجود اینکه روزای آخر حال پدر اصلا مساعد نبود ولی طبق خواسته خودش کارت بانکیش رو به من داد و برای امیر یک ماشین خیلیل قشنگ تهیه کردم کادو کردم و کنار تخت پدر گذاشتم بعد پدر امیرعلی رو صدا زد و بهش ماشین رو داد در آغوشش گرفت و بوسش کرد امیر از خوشحالی جیغ میزد و تند تند پدر رو میبوسید و گفت ماشین فرمان دار آخ جون.
آخ چقدر دلم تنگه برات پدر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی