وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

زیارت امام رضا

1395/4/10 8:37
نویسنده : مامان سپید
88 بازدید
اشتراک گذاری

خاله هامحبت همه رفتن مشهد فقط مامانیمحبت به خاطر نگهداری از امیرعلی نرفت من که خیلی ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم بعد از کلی صحبت کردن بالاخره مامانیمحبت رو راضی کردم که اونم بره ولی خاله ها رفته بودن مامانیمحبت سریع بلیط هواپیما گرفت و رفت زیارت و واسه شب قدر اونجا بود، خوش به سعادتشون

و اما ما موندیم و گل پسر، مرخصی ها رو بین من و بابایی تقسیم کردیم البته یک روز من دو روز بابایی

البته روز اول مجبور شدیم چند ساعتی به دایی جونمحبت زحمت بدیم چون بابایی ماموریت داشت و منم مرخصی نگرفته بودم صبح زود رفتی پیش دایی آتلیه تا ساعت 12 واقعا ممنونم داداشی به دادمون رسیدی، البته مژگان جونمحبت هم خیلی زحمت کشیده بود

عاشق آب سرد کن دایی هستی و خودت رو حسابی خیس کرده بودی که مژگان جون زحمت عوض کردن لباساتو کشیده بود. ناگفته نمونه آکواریوم و ماهی ها رو هم خیلی دوست داری که هر بار میریم پیش دایی باید کلی مراقبت باشیم.

بعد بابا سعیدمحبت اومد دنبالت و رفتی اداره بابایی

کلی با دستگاه ثبت ساعت بازی کرده بودی دیگه همکارای بابا خواسته بودن اثر انگشتتو تو دستگاه تعریف کنن به جای بابایی بری سرکارخنده، بابا میگفت شما اثر انگشت میزدی و دستگاه پیغام خطا میداده عاشق اون آهنگ بودی و میخندیدی و دوباره انگشت میزدی فکر کنم دستگاه رو نابود کرده بودینه البته ناگفته نمونه کلا به دستگاههای روی دیوار مثل آیفون علاقه مندی مخصوصا آیفون خونه خاله فرح چون مانیتور رنگی و بزرگی دارهچشمک

وقتی مامانیمحبت اومد پرت شدی بغلش و هزار بار بوسیدیش قربونت برم که اینقد با محبتیبوس

وقتی من از سرکار اومدم مامانیمحبت رو بوسیدم و بهش زیارت قبول گفتم با اعتراض و داد و بیداد شما مواجه شدم سریع اومدی و دوباره مامانی رو بغل کردی و بوووووووووسبوسبوسبوس

من گفتم این مامان منه شما هم میگفتی مَنه مَنه(یعنی مامان منه) دیگه مامانیمحبت کلی قربون صدقت رفت و واست خوشحالی کرد بعد رفتیم سراغ چمدون مامانیمحبت، اصلا انتظار این همه سوغاتی نداشتیمآرام

اینم سوغاتی های من و بابا سعیدمحبت

من عاشق این چادرها هستم خیلی نماز خوندن باهاشون راحته واقعا سوپرایز شدمآرام

خدا نگهدارت مامان گلم، که همیشه زحمتون رو میکشه.

ناگفته نمونه خاله هایمحبت عزیزم و دخترایمحبت گلشون هر کدوم جداگانه واسه پسریبوس سوغاتی آورده بودن واقعا از همتون ممنونم

سوغاتی خاله فرحمحبت

سوغاتی الناز جونمحبت

سوغاتی خاله شهلامحبت

سوغاتی شادی جونمحبت

ناگفته نمونه چند وقت پیش این ساعت هم دایی حسینمحبت سوغاتی از مشهد واست آورده بود

پسری ساعت داره ولی به ساعت مردونه علاقه خاصی داره دیگه دایی حسین ی ساعت مردونه واست آورده که خیلی دوستش داری ممنونم پسرخالهمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)