زنده شدن طبیعت
سال 1395
فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم بر شما ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد
بیامد شاهد شیرین نوروز بنازم سفره ی هفت سین نوروز
زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل بریزد اشـک مشک آگین نوروز
ساعت هشت و دوازده ثانیه سال تحویل شد شب قبل خیلی دیر وقت خوابیدیم چون اسفند ماه مامان سپید خیلی کار داشت و باید کل حسابها رو میبست و انبار گردانی داشت کارهای خونه تکانی تمام نشد بعضی از کارها به روزهای آخر موکول شد روز آخر تا ساعت سه و نیم شب کار کردم تا تمام شد صبح بیدار شدیم گل پسر هم بیدار شد و کت شلوار پوشید تا موقع تحویل سال سه تایی کنار هم باشیم
امیدوارم همیشه صحیح و سالم در کنار هم باشیم
لباسهای عید گل پسر
اینم کفش های چراغ دار
بعد از سال تحویل رفتیم خونه پدرجون و مامانی
زحمت کشیده بودن ی حساب گنچینه سپهر از بانک صادرات واسه امیر علی باز کرده بودن و مبلغ پانصد هزار تومان واسش واریز کرده بودن
عیدی منم ی انگشتر طلا با ی کیف و کفش چرم خیلی زیبا بود
بابا سعید هم نقدی عیدیشو گرفت
ی سری لباس هم مامانی واست گرفته بود ممنونیم مامانی
دایی سهیل زحمت کشید ی ماشین کنترلی و پنجاه هزار تومن به گل پسر عیدی داد
خیلی خوشحال شدیم و با دستای پر از عیدی برگشتیم خونه خودمون
امسال دوست داشتم واسه عیدی بچه ها ایده ای جدید داشته باشم
البته به علت کمبود وقت زیاد جالب نشد
دمپایی خیلی دوست داری همیشه صندل منو میپوشی و میخندی رفتیم بازار واست گرفتم
رفتیم واست لباس بخریم تو خیابان این میمون رو دیدی و برداشتی منم واست خریدم خیلی خوشحال شدم که بزرگ شدی و قدرت انتخاب داری دیگه تو خیابان کلا بغلت بود هر کاری میکردم اجازه نمیدادی که تو نایلون بزاریم خودت بغل بودی با عروسکت خلاصه تا خرید کردیم و برگشتیم هلاک شدیم